ازو

ازو

1-قصه دارد روبرو رخساره نیکو ازو

دلنشین تر گفتگو دارد ازو خوش خو ازو

2-شمع با پروانه دیدم این بسوز و آن گداز

هر دو در هم دیده اند بی وقفه نور و رو ازو

3-در چمن دیدم که هرگل می دهد شرحی بلیغ

یاسمن خوشگو حدیث و قصه گو مینو ازو

4-میرود پر پیچ و خم آبی بدشت پر گیاه

قصه ها دارد عزیزان بشنوید زین جو ازو

5-شانه می زد لعبتی مو را کنار آینه

شانه شیرین می سرود و پر نمک هم مو ازو

6-خفته بیماری به تخت و در کنارش داروئی

در نداهم تخت و هم بیمار و هم دارو ازو

7-بانوِِیی با چرخ خیاطی خود در کار بود

چرخ در ظاهر بگفتن باطناً بانو ازو

8-از بلندی برف را پارو براندی سوی زیر

قصه گو هم برف ریز و برف و هم پارو ازو

9-کبک و بازو قمری و بلبل بطرف جویبار

هر یکی دارد حدیث چون کفتر و کوکو ازو

10-میخرامد روی آب یک پر سپید باوقار

میدهد شرح بسیطی(1) باوقار این قو ازو

11-گر که رفتی اندرون گلشن و گلزار و راغ

بنگری هر صفحه را پر جلوه و پر بو ازو

12-شش جهت از باغ را کردم نظاره صبحگاه

هر جهت را گفته ای و قصه ای دلجو ازو

13-در قیامت گوید اعضایم ز کردارم سخن

در ندا باشد در اینجا بازو و زانو ازو

14-قعر دریا بنگرید انواع آبزی ماهیان

خاویار گوید از اوی و ماهی خارو ازو

15-وحش و طیر و جنگل هم از او بُود اندر ندا

شیر و کفتار درنده همچنین آهو ازو

16-هر چه روید از زمین دارد سخن از یار ما

هم کلم پیچ هم کدو هم خفته پر کاهو ازو

17-در بهار بشنو نوا و ناله های بیشمار

کم ندا، جوی است و آبشار سفت و سخت پر گو ازو

18-عالم زنده ستایی واله و شیدای اوست

بس که دارد عشق و شوق و قدرت و نیرو ازو

1.بسیط: گسترده- فراخ- وسیع- گشاده