مرد و همسر دیوانه

اندرونش همسر دیوانه ای

2-مرد را در نیمه شب بیدار کرد

با اراجیفش ورا آزار کرد

3-گفت من آبستنم بر یک پسر

خواستم تا که تو گردی با خبر

4-نیستم نازا دگر غصه مخور

کودکی آرم برایت مثل دُر

5-مرد صابربود ومومن یار رب

با شکیبا بود و خوشخو با ادب

6-گفته هایش را همه میکرد گوش

گوئی وحی است وهمی گوید سروش

7-چون دوباره خواب شد در چشم مرد

زن و را بار دگر بیدار کرد

8-گفت تو ای کودک طناز من

شیر نخوردی نازنین ناز من

9-پس نهاد پستان دهان شوهرش

شوهر صبّار به از گوهرش

10-صبحگه بازش نمود بیدار او

که مرا آزار داده این هوو

11-یا هم اکنون میشوی از او جدا

یا شکایت از تو گویم با خدا

12-مرد چشمش بهر زن پرآب بود

آرزویش لحظه هائی خواب بود

                 ***

13-یک شبِ مردی که دارد این قرین

شد سحر اینگونه ای اهل یقین

14-گر تو عمری این شکیبائی کنی

برفلک روزی تو آقائی کنی

1-اراجیف: سخنان بیهوده و بی ربط

2-سروش: جبریل-فرشته وحی

3-صبار:شکیبا

4-اهل یقین: یعنی کسی که دلش در امری مطمئن است البته بیشتر در امر دین و آخرت مقصود است