این سبیلو
۱_سبیل بگذاشته ای گویی که مردم
به نامردان گیتی در نبردم
۲_نزاید مردی از شارِب عزیزم
که من با مو نگردیدم نه گردم
۳_شود مردی بصدق قولت ایجان
به حق گوئی کنی درمان دردم
۴_نه اینکه در قضاوت چون نشینی
برآری از ته دل آه سردم
۵_دهی حق را به آن یار عزیزت
نیاید رحم تو بر رنگ زردم
۶_ رفیق بازی کنی گاه قضاوت
سپس گوئی که حق این بود که کردم
۷_مکن کاری که گویند این سبیلو
کند حق ناحق و گوید که مَردم
***
برچسب : نویسنده : 3setaei9 بازدید : 13