امتحان شاعران

ساخت وبلاگ

امتحان شاعران

ادبیات و هنر با مردم سرزمین ما

عجین شده است. هر کدام به

فراخور خود توانایی، هوش و

خلاقیتی خاص در عرصه ادبیات

و هنر دارند. کمتر ایرانی را می توان

یافت که از این خصیصه ها به دور

باشد.

شک نباید کرد که عاشقی و شاعری

و هنرمندی بخش هایی از

زندگی وجودی مردم این دیار است.

اگر فردوسی پاکزاد در شاهنامه ی

جاویدش خطاب به فرزندان این مرز

و بوم می گوید هنر نزد ایرانیان است

و بس؛

یقینا با علم آگاهی و شناخت دقیق

مردم این سرزمین چنین دیدگاهی را

بیان می کند.

آقای سید احمد سعادتمند مطالبی

برایمان ارسال نمود که خود حدیث

همین نکاتی است که بیان گردید.

با هم آن را می خوانیم.

یادم می آید یکی از آشنایان به بنده

با لحنی مهربان و رافت آمیز فرمود

شنیده ام شما نقاش، مجسمه ساز،

خطاط و شاعر هستی. حالا کار

نداریم هر کس همه کاره هیچ کاره

،ولی مرحوم عمویت ابیاتی

بی نقطه سروده، شما هم می توانی

نظیر آن مرد بزرگوار چنین هنری

از خود نشان دهی که به تو اعتقاد

پیدا نمایم یا خیر؟

عرض کردم همانطور که هر کس

همه کاره هیچ کاره این مثل در

مورد بنده صادق است چون در

هیچکدام از این هنرها به کمال

مطلوب نرسیده ام با عمو هم

نمی شود مرا مقایسه کرد زیرا

انسان وارسته ی عظیم الشانی او

در حد بزرگی و بزرگواریش از

خود اثر باقی می گذارد و حقیری

نظیر بنده در سطح حقارت خویش.

پس از چندی ابیاتی سروده و به

خدمت ایشان ارسال داشتم.

قسم اول بدون نقطه قسم دوم

بدون الف و قسم سوم بدون واو

او که در زیر جهت روئیت اساتید

و ارباب دانش و ادب کلام پارسی

مرقوم شده...

صالح و طالح متاع خویش نمودند

تا که قبول افتد و که در نظر آید

حافظ

در زیر نمونه ها یی از ابیات را می خوانیم.

اصل همه ی این سروده ها در دفتر

روزنامه محفوظ است.

ابیات بدون نقطه؛

دام دلدار مراد دل ماست

مهر او در دو سرا حاصل ما

اسم اودا، و الم را دارو

حمد او روح دمد در گل ما

ما همه حامد و او در همه حال

او همه در امل کامل ما

سالک و رهرو ما را همراه

راصد راکد ما راحل ما

طالع سعد دهد ساده ی ما

ملک و ارحام دهد عامل ما

حلو کرده عسل و مهلک مر

عطر آور گل ما و هل ما

ملهم و دادگر و طاهر و طاع

عدل ما عالم ما عادل ما

دام دلدار، مراد دل ما

مهر او در دو سرا حاصل ما

ابیات بدون الف:

در ضمیرم هست چون حی جلیل

هر چه می بینم بود بهرم جمیل

همچنین تسبیح ربم بیش بیش

می شود مرهم ز بهر قلب ریش

کینه دیگر نیست در جوف دلم

چونکه مهرش رخنه کرده در گلم

معرفت گیرد و گر نفس دنی

فقر خود بیند نه بیند خود غنی

ابیات بدون واو:

1.قلب ما دارد ثنای حق کثیر

در حریم سینه رابطه با خبیر

2.مثل مرغی در قفس پر می زند

بر در حق بهر ما در می زند

3.ذکر حق گشته برایش مایه ای

عشق حق بهرش شده سرمایه ای

4.می تپد شیدا برای آن نگار

در ندا دارد سخن از سر یار

5.خستگی از آن ندارد این گرام

که شده بهرش چنین حالی حرام

6.مهربانی اندرش گشته عجین

طاقتش، تابش اش بر آِید از همین

7.قلب ما تا خانه ارباب شد

جایگاه جمله احباب شد

8.راه دارد در میان آن بسی

اهل عشق حق اگر باشد کسی

9.در ستایش مثل آن کم دیده ام

ذاکرش در ذکر، پر دم دیده ام

10.این چنین زاهد ندیدم در جهان

عزلتی بگرفته بهر رب نهان

11.هم ثنایش هست هم باشد بکار

هم شده از بهر یارش بی قرار

12.گر که من همت بگیرم این چنین

باشم از عارف ترین عارفین

سید احمد سعادتمند

منظومات ستایی اهوازی (سید احمد سعادتمند)...
ما را در سایت منظومات ستایی اهوازی (سید احمد سعادتمند) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3setaei9 بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1402 ساعت: 20:07