قصه هارون الرشید و آرایشگر او

ساخت وبلاگ
1-گفت هارون با وزیر کاین موی گیر

چون که باشم زیر تیغ او اسیر

2-گویدم شاها چو هستم من غلام

این غلامت را بدامادی بگیر

3-در شگفتم این تهّور را چو شیر

از کجا آورده این مرد حقیر

4-مشورت شد با یکی پیر کُهَن

که نگردد بی نیاز انسان ز پیر

5-گفت بر گنج است پایش بیگمان

که شده اینگونه بر شاهش دلیر

6-حفر کردند آن مکان را گنج بود

گنج خارج شد از آن سکنای زیر

7-پس از آن صادر نشد آن ادعا

هرگز و هرگز ز مرد موی گیر

منظومات ستایی اهوازی (سید احمد سعادتمند)...
ما را در سایت منظومات ستایی اهوازی (سید احمد سعادتمند) دنبال می کنید

برچسب : قصة هارون الرشيد,قصة هارون الرشيد مع ملك الروم,قصة هارون الرشيد وبهلول,قصة هارون الرشيد مع بهلول,قصة هارون الرشيد مع الفضيل بن عياض,قصة هارون الرشيد مع نقفور,قصة هارون الرشيد ونقفور,قصة هارون الرشيد الحقيقية,قصة هارون الرشيد مع ابو نواس,قصة هارون الرشيد مع بهلول المجنون, نویسنده : 3setaei9 بازدید : 82 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 8:13