که تُرا ای آدمی با من چه کار
2-بسته ای بالم باین سیمی قفس
ظلم را کردی چرا بر من -هوس
3-من بدین بال میروم مُلکَ سبا
همرهم با حرکت باد صبا
4-گلهای گلزار را دیدن کنم
عاطفه از چهره شان چیدن کنم
5-سرکشم تا باغ و بستانهای دور
تا که خورشید میدهد بر جمله نور
6-ذکر حقّ گویم به بستانها هزار
خاصّه در فصل زمستان و بهار
7-از گلستان می ربایم خامشی
پُر کنم دشت و دمن را از خوشی
8-این قفس جای من بی تاب نیست
گل بدون ِ صوت من سیراب نیست
***
9-روزی خواهی دید که بلبل مُرده است
زهر هجران گلستان خورده است
منظومات ستایی اهوازی (سید احمد سعادتمند)...برچسب : نویسنده : 3setaei9 بازدید : 133