طـعنه زد بر شیخ پیری ابلهی*1
2-که چو تو پیری چنین فرتوت*2 نیست
مرده هم اینگونه در تابوت نیست
3-ای کهن دیگر نمی باشی جوان
در فــراقـی از تــوان ای نـاتـوان
4-روز-روز ما جوانان است و بس
روز قـدرت نـیست از بهر تو کس
5-صخره ای*3 باشد به راه آبگیر
خـواهم آن را بـرکَنَم از ره مسیر
6-گر بخواهی آ-هنر از ما ببین
زآن سپـس گـو پـهلوان را آفـرین
7-پیر ساکت با جوان همراه شد
زآنـــهمه لاف تـــوان آگـاه شــد
8-صخره سنگین بود و محکم آنچنان
که نشـد پـیدا در آن حـتّی تکان
9-پیر گفتش گر روی از صخره دور
من برانم صخره را با ضرب و زور
10-سطح زیر صخره را ز اطراف آن
کـــرد خـــالی تا قـریب نــاف آن
11-آب را سـد کرد تا بسیار شد
رانـدن صـخره چـنین هـموار شد
12-چون که سد پُر شد شکست و آب آن
گشت سوی صخره با شدّت روان
13-صخره زین ضربت ز جای خود پرید
آن جـوانـک ضـرب و زور پـیر دیـد
14-پیر گفتش بشنو از من ایجوان
پـیر هــم دارد به سـر زور و توان
15-در ید و ماهیچه تنها زور نیست
زور از پــیران عـــالم دور نــیست
16-ای مس ناپخته رواکسیر باش
گـر ظفر*4 خـواهی کـنار پیر باش
1-ابله= نادان 2-فرتوت= سالخورده و از کار افتاده
3-صخره= سنگ بسیار بزرگ 4-ظفر=پیروزی
منظومات ستایی اهوازی (سید احمد سعادتمند)...برچسب : نویسنده : 3setaei9 بازدید : 96