1.گفت وافور شامگاهی با لبان
میزنی خوش-بوسه ها بر من شبان
2.اما کار دیگرت زارم کند
از تو و فصل تو بیزارم کند
3.می مکی مغز تن و جان مرا
می زدائی حسن احسان مرا
4.گفت در پاسخ چنین او را لبان
که نه ای آگه زپنهان و نهان
5.تو برای این مکیدن آمدی
نه ز بهر بوسه چیدن آمدی
6.گویمت اکنون- مرو در اشتباه
مثل انسان که نهد بر خود کلاه
7.آمده تا حق پرستی ها کند
نه که کردار بد و بیجا کند
8.بینوا افتاده در راهی دگر
رو نموده سوی در گاهی دگر
9.این تو این منقل و این نار آن
می کند از اشتباه او بیان
10.آنکه لب را آفریده در ازل
ساز نکرده او- لبان را زین عمل
منظومات ستایی اهوازی (سید احمد سعادتمند)...برچسب : نویسنده : 3setaei9 بازدید : 118